تله تون

تله تون

تله تون
تله تون

تله تون

تله تون

معرفی بازی موبایل SpongeBob: Krusty Cook-Off ؛ آشپزی باب اسفنجی

بازی موبایل SpongeBob: Krusty Cook-Off ساعت‌های خوشی را برای شما درکنار شخصیت‌های جذاب مجموعه‌ی باب‌اسفنجی رقم می‌زند؛ با معرفی این بازی دوست‌ داشتنی همراه ما باشید.

بازی اندروید و آیفون SpongeBob: Krusty Cook-Off ساخته‌ی استودیوی Tilting Point، یک بازی آشپزی کژوال است که شما را به اعماق اقیانوس می‌برد و با شخصیت‌های دوست داشتنی مجموعه‌ی باب‌اسفنجی همراه‌ می‌کند؛ داستان از جایی شروع می‌شود که آقای خرچنگ برای درآمد بیشتر تصمیم به راه‌اندازی تجارتی در زمینه‌ی فست‌ فود می‌گیرد و باب‌اسفنجی را به‌عنوان آشپز استخدام می‌کند تا در این راه به او کمک کند، شما در نقش باب‌اسفنجی باید وظیفه‌ی آشپزی در این رستوران را به عهده بگیرید.

شاید از نظر خیلی‌ها بازی SpongeBob Krusty Cook-Off کودکانه به نظر برسد اما به هیچ‌عنوان بازی راحتی نیست. شما در نقش آشپز باید سفارش‌هایی که مشتری می‌دهد را آماده کنید، سختی کار در تنوع موارد خواسته شده است که با افزایش تعداد مشتری‌ها به اوج خود می‌رسد؛ باید با سرعت بالا کار کنید طوری که مشتری زیاد منتظر موارد خواسته شده نماند و هرچه تحویل سفارش طولانی‌تر شود مشتری از میزان رضایتش کاسته شده و درنهایت رستوران را ترک می‌کند. با رفتن به مراحل بالاتر تعداد آیتم‌های مورد استفاده بیشتر می‌شود و روند بازی را هم به‌شدت سخت‌تر می‌کند، طوری که در اوج شلوغی سفارش‌ها اگر تمرکز کافی نداشته باشید ترجیح می‌دهید که کف‌گیر را کنار بزارید و به تایمر خیره شوید تا صفر شود.

بازی در پخت و پز تنوع زیادی دارد، در مراحل اولیه از پنکیک شروع می‌کنید و در سطوح بالاتر، مواردی متفاوت مانند همبرگر را هم‌ آماده خواهید کرد. نحوه‌‌ی تهیه سفارش‌ها همیشه نیاز به فکر قبلی دارد، زیرا فضایی که برای پخت و پز در اختیار دارید محدود است و همین موضوع باعث می‌شود که بدون برنامه‌ی قبلی شروع به تهیه سفارش‌ها نکنید. در غیر این‌صورت درصد موفقیت شما هم بسیار کم خواهد بود. در شروع هر مرحله منویی از قدرت‌های خاص در مقابل شما قرار می‌گیرد که با خرید هرکدام روند بازی به‌شدت ساده می‌شود؛ مانند خرید آیتمی که زمان پخت و پز را صفر می‌کند. بازی دارای مکانیزمی است که بعد از هر باخت یکی از قلب‌های شما کم می‌کند و زمانی‌که تعداد قلب‌های شما صفر شود، دیگر اجازه‌ی شروع بازی را ندارید و باید مدتی صبر کنید تا سیستم به‌صورت خودکار یک قلب به شما اهدا کند. بازی موبایل SpongeBob Krusty Cook-Off قابلیت تغییر کاراکتر هم دارد و به غیر از باب‌اسفنجی می‌توانید از کاراکترهای دیگری مانند پاتریک یا اختاپوس هم استفاده کنید.

بازی موبایل SpongeBob Krusty Cook-Off علاوه‌بر شخصی‌سازی کاراکتر‌ها، قابلیت زیباسازی رستوران را هم دارد که تنوع خوبی در روند بازی ایجاد می‌کند. با سکه‌هایی که هر مرحله جمع‌آوری می‌کنید باید ابزار آشپزی خود را نیز ارتقاء دهید، در غیر این صورت به انجام رساندن مراحل، کاری غیر ممکن خواهد بود؛ ارتقاء شامل افزایش فضای پخت و پز، بالا رفتن سرعت کار و بالا بردن کیفیت مواد اولیه می‌شود که باعث افزایش قیمت غذا هم خواهد شد؛ بازی اندروید و آیفون SpongeBob Krusty Cook-Off از پرداخت‌های درون برنامه‌ای هم پشتبانی می‌کند.

بازی موبایل باب اسفنجی بدون شک یکی از بهترین بازی‌های ساخته شده از مجموعه‌ی باب‌اسفنجی است که با ارائه‌ی گرافیک و مراحلی جذاب طرفداران این سبک را مدت‌ها سرگرم می‌کند؛ در ادامه می‌توانید با تماشای تریلر بازی SpongeBob Krusty Cook-Off نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

لینک دانلود 

https://play.google.com/store/apps/details?id=com.tiltingpoint.spongebob&hl=en


نقد انیمیشن اسفنج فراری

به نام خدا


باب اسفنجی، شخصیت بامزه و دوست داشتنی که همگی با آن بزرگ شدیم و همه ی الِمان ها و نشانه هایش را به یاد داریم با سری جدیدش، نتفلیکس را به خود مزین کرده...


غالب نقد های فیلم سوم باب اسفنجی با عنوان اسفنج در حال فرار به سمت و سوی منفی بودند و آن را حتی ضعیف تر از بیرون آب دیدند. _هر چند آنها از دو سری قبل نیز راضی نبودند_.



اما مهم خود فیلم و طرفدارانش است که مطمئناً از روند آن راضی خواهند بود. باز هم با تاکید براینکه این فیلم با سریال هایش فرق دارد و نشانه هایی از هیجان مطلق در آن مشاهده میشود به بررسی این فیلم از فرنچایز باب اسفنجی میپردازیم:




مشکل همیشه باب اسفنجی بود


_باب اسفنجی، اسفنج مشهوری که برای اولین بار توسط آقای استیون هیلنبرگ و با همکاری دو کمپانی (یونایتد پلانگتون پیکچرز و نیکولودئون) در سال 1999 روی آنتن تلوزیون رفت. شخصیتی که همانند هزاران هزار شخصیت دیگر در جهان معرفی میشود اما فقط یکی از آنها تا این مقیاس شناخته و دیده می‌شود.


کاری که روآن اتکینسون (مستربین) قبل از باب اسفنجی و در انگلستان انجام داد. کاری که ویلیام هانا و جوزف باربارا با تام و جری کردند و کاری که بلیک ادواردز با پلنگ صورتی انجام داد. در این سطح از محبوب شدن در میان مردم (و حتی منتقدان) هیچ فرمول مشخصی وجود ندارد اما بسته به شانس هم نیست. انگار تقدیر است. انگار سرنوشت، مسئولیت خلق شدن این شخصیت ها را در زمان های مشخص به عهده داشته و از قبل، حتی قبل از سینما تقدیر راجع به این تیپ های شخصیتی رقم خورده بود.


باب اسفنجی متولد شد_مشهور شد_مشهور تر شد_محبوب شد و همین طور به کارش ادامه داد تا دو سری سینمایی برایش ساختند.


1 باب اسفنجی شلوار مکعبی 2004


2باب اسفنجی بیرون آب 2016


...اما با تکرار موفقیت این دو سری، تصمیم بر ساختن قسمت جدید گرفته شد. همه چیز به خوبی پیش میرفت تا اینکه...


تا اینکه استیون هیلنبرگ فقید از میان ما رفت و چون دیگر هنرمندان بزرگ آسمانی شد.این فقدان و حس شدن عدم وجود هیلنبرگ در فیلم بسیار محسوس است اما وقتی چاره ای دیگر نبود ما منتقدان هم نباید اشکالات بیخود بگیریم. آری، چاره ای نبود. خالق باب اسفنجی افسانه ای مرده و دو راه بیشتر وجود ندارد. یا باید پروژه را تمام کرد یا باید راه وی را ادامه داد. ما میگوییم باب اسفنجی بزرگترین میراث هیلنبرگ است و باید ادامه پیدا کند. به هر قیمتی، حتی آزمون و خطا و اشتباه و مخالفت. چه با تیم هیل(کارگردان اسفنج در حال فرار) چه با رابرت زمیکس، چه با هر انیماتور دیگری. آقای هیلنبرگ دیگر زنده نمی‌شود. ولی میراثش چرا. پس آنقدر اشتباه کنید تا درست شود.


و اما باب اسفنجی :اسفنج در حال فرار علی رغم تمام اشکالات که از نظر من به آن بزرگی که بزرگش کردند نبوده، اما از پس کلیت و جریان اصلی اش بر آمده. جدا از اینکه تیم تولید همان تیم و صدا پیشگان نیز چون تام کنی همان صدا پیشگان بودند، اگر به من نمیگفتند هیلنبرگ فوت کرده، من خیال میکردم این فیلم را خود وی ساخته. پس بی اغراق می‌گویم که تیم هیل، کارگردان لایو اکشن هایی چون:


گارفیلد 2


رویای آبنباتی


آلوین و سنجاب ها و...


توانسته تا حدودی از پس آخرین لایو اکشنش، یعنی اسفنج در حال فرار نیز بر بیاید.


داستان فیلم نیز روندی چون مجموعه های پیشین دارد اما با یک هیجان مطلق همراه میشود:


اتفاقات از نظر مخاطب عادی_پاپ کورنی و مردمی خیلی بی ربط و غیر عادی اند اما حقیقت کار چیز دیگریست. وجود ستارگانی چون کیانو ریوز،،، خوانندگی هیپ هاپ اسنوپ داگ،،، صدا پیشگی یک مجری واقعی(تیفانی هدیش) و... همه و همه از هیجانات این لایو اکشن پیشرو اند. مخصوصا بخش کلاب که عناصری بی ربط اما بامزه با هم ترکیب میشوند.عناصر و تیپ هایی چون:


زامبی.. دراکولا.. رپر معروف.. یک تکه خار سخن گو.. رقص موزیکال و صحرای نوادا را در خود جای داده.


فیلم، پر از استعارات و کنایات داخلی، خارجی و درونی و بیرونی است.


برای کسی که تا به حال شهر لاس‌وگاس و نحوه زندگی مردم آنجا را ندیده، ورود باب و پاتریک به شهر پوسایدن یک چیز سطحی، نا آشنا و بی خود است. اما اگر این آشنایی از قبل وجود داشته باشد،احتمالش که اینجا به هیجانی ترین سکانس فیلم بدل میشود بسیار بالاست.


شهر شاه پوسایدن که به لاس وگاس زیر دریا تشبیه شده بود به محض ورود این دو دوست به آنجا، آنان را مجذوب و مست خود کرد. تا جایی که هدف اصلی شان یادشان رفت. این بخش ها از نظرم بهترین بخش برای لایو اکشنی موزیکال.. کمدی و ماجرایی است که قرار از میراثی را زنده نگه دارد.


هر چند همان طور که پیش تر گفتم. هواداران حقیقی این فرنچایز که نه به دنبال حاشیه سازی و نه دنبال اشکال گیری و سادیسم پروری در جهان نیستند، بی شک از این سری نیز با عنوان آخرین ارث هیلنبرگ فقید یاد و تقدیر خواهند کرد.


لایو اکشن باب اسفنجی که این‌بار به طور کامل و در سبک سه بعدی رایانه ای ساخته شد بطن غنی و ساختار مستحکم خود را همانند مجموعه هایش قوی نگه داشته. فیلم، آکنده از لحظات طلایی و شگفتانه است. از تیفانی هدیش(از مجریان و کمدین های محبوب آمریکا که در مقیاس ایران همانند احسان علیخانی است)،تا حضور بزرگان و نامدارانی که حتی از فوت شدگان نیز در آن یاد شده بود. نمونه بارزش آقای جیمز هورنر مرحوم بود که آقای کلپی جی اختاپوس با کلارینتش مهم ترین میراث وی را که موسیقی گوشنواز تایتانیک است نواخت. این از لحظه های نابی بود که مرا به غلبه احساس به منطق واداشت.




البته قرار است یک سری مجموعه فرعی (اسپین آف) با عنوان کمپ کورال تا سال بعد برای باب اسفنجی منتشر شود ولی علی رغم اینکه خود هیلنبرگ اساساً با اسپین آف مخالف بود ساخت آن تایید شد. اسپین آفی که ماجرای کودکی شخصیت های بیکینی باتم را روایت میکند و تا به حال از داستانش همین مشخص است. کاری به درستی یا نادرستی این کار نداریم. وقتی خود باب اسفنجی امید بخش و نوید چهره سینمایی اش است نیازی به چیز های دیگر پیدا نمیشود. راز وفرمول همبرگر خرچنگی و دلنشینی فیلم برای مخاَبان تمام رده های سنی تنها و تنها خود باب اسفنجی است. برای تهیه یک غذای خوشمزه به چیزی بیشتر از یک لیست و دستور تهیه نیاز است.


برای کشیدن یک نقاشی جلوه گر چیزی بیشتر از یک قلمو و یک نقاش ماهر نیاز است و برای ساخت یک فیلم به چیزی بیشتر از پول، وسیله، ایده و داستان مورد نظر نیاز داریم. آن چیز مطمئناً عشق مطلق نیست بلکه عشق و اشتیاق است.


حتی اگر هانس زیمر آهنگ این انیمیشن را نمی ساخت، حتی اگر تیمی حرفه ای و مجهز به فناوری این انیمیشن را متحرک نمیکرد. حتی اگر کارگردانی کارنابلد یا به دور از بی انصافی، _تازه کار_ این انیمیشن را میساخت باز هم به همین سادگی و دوست داشتنی و با همین نمک و مزه ای که هست از آب در می آمد. چرا؟


چون این میراث هیلنبرگ مرحوم و فقید است. با اینکه فیلم یک تقدیم اساسی به وی کرد اما جا دارد که باز هم با صدایی رسا و بلند، با شور و شوق و با ندایی که گوش فلک را کر کند، بگوییم:


درود بر هیلنبرگ، به یاد هیلنبرگ...


و اینجا جاییست که باید گفت لعنت به کلمات. کلماتی که از بیان احساسات عاجز اند. و امان از این بیان که از بیان عاجز است. فقط درکش کنید. درکش کنید...!

تماشای آنلاین انیمیشن، تام و جری 2021

تام و جری (انگلیسیTom & Jerry‎) یک فیلم لایو اکشن-پویانمایی رایانه‌ای در ژانر کمدی به کارگردانی تیم استوری است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد. فیلم‌نامه این فیلم توسط کوین کاستلو بر اساس مجموعه فیلم کوتاه و پویانمایی به همین نام اثر ویلیام هانا و جوزف باربرا به رشته تحریر درآمده است. از بازیگران آن می‌توان به کلویی گریس مورتس، مایکل پنیا، کالین جست، کن جیونگ، و راب دلینی اشاره کرد.

تئوری انیمیشن داستان اسباب بازی

اگه طرفدار انیمیشن هستید، حتما انیمیشن داستان اسباب بازی رو دیدید، این انیمیشن درباره پسری به نام اندی است، که عاشق اسباب بازی قدیمی‌ش "وودی" است، اما تئوری و نکاتی درباره این انیمیشن وجود داره، که ازش بی خبر بودیم و اون تئوری اینه "مادر اندی امیلی است"

شخصیت امیلی از کارتون داستان اسباب بازی ۲ رو یادتونه،اون صاحب جسی بود که وقتی بزرگ شد،جسی رو رها کرد،یادتون اومد، تئوری هایی وجود داره که میگه مادر اندی همون بچه هست. حالا چرا؟

کلاه اندی در نخستین قسمت از مجموعه داستان اسباب بازی، بسیار شبیه به کلاه شخصیت جسی در داستان اسباب بازی ۲ بود. به علاوه، نخستین صاحب جسی همان کلاه را داشت. اما این کلاه چگونه به اندی رسیده بود؟ به نظر می رسد خانم دیویس یا همان مادر اندی کلاه را به پسرش داده باشد. بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که مادر اندی نخستین صاحب جسی بوده است.

خیلی ممنون که مطلب رو کامل خوندید ، خدا یار و نگهدارتون باشه 

معرفی شخصیت "سیسو"

سیسو یکی از شخصیت انیمیشنی دیزنی است که برای اولین برای در فیلم " رایا و آخرین اژدها " دیده شده، سیسو یک اژدها قدرت‌مند است، که ماموریت دارد، جهان را از دست دروون‌ها نجات دهد، سیسو رنگی آبی دارد.
او آخرین اژدهای کوماندرا است. افسانه ها می گویند او یک آب الهی با زیبایی وصف ناپذیر و جادوی مهار ناپذیر است ، اما آنچه رایا در عوض پیدا می کند یک اژدهای بامزه و خنده دار است که اغلب حرف های خنده‌دار می زند. حالا اگر می خواهد با رایا دنیا را نجات دهد ، او باید یاد بگیرد که اژدهای افسانه شود.
سیسو یک اژدهای مهربان و سرگرم کننده است که عاشق ساختن حقه بازی است و به زبان عامیانه صحبت می کند. در حالی که او کمی اهل فوتبال است ، اما هنوز هم می تواند تشخیص دهد که چه چیزی نتیجه جدی دارد و همه چیز را برای کمک به او رها می کند. نشان داده می شود که او تا حدودی ساده لوح است زیرا آداب و رسوم کنونی انسان مانند اعتبار ، سس تند را درک نمی کند و فکر می کند با گرفتن هدیه به کسی می توان بسیاری از مشکلات را حل کرد. با این حال ، او اژدهایی قویی است زیرا او اعتقاد خود را حفظ می کند که از طریق انسجام و اتحاد می توان به او اعتماد کرد. یعنی اینکه اعتماد او به دیگران بسیار بیشتر است. اگرچه دمدمی مزاج است ، اما عاقل و شهودی است ، اما در صورت لزوم می تواند توصیه های صحیحی ارائه دهد. او شجاع است ، هنگامی که برای دفاع از رایا و همچنین در حالی که سلاح در دست دارد با وجود خطر زندگی خود ، به ناماری نزدیک می شود ، با نبرد با ارتش‌های نیش می جنگد. او وفادار و ذهن باز است ، مایل است به کسی نفع شک را بدهد تا فرصتی برای بازخرید خود داشته باشد. او که قلبی پاک دارد ، بخشنده است و قادر به کینه نسبت به کسی نیست ، حتی پس از احیا شدن توسط خواهران و برادرانش به همراه بقیه از هم نوعانش ، با ناماری دوستی می کند ، حتی اگر تصادفی او را کشته باشد.
سیسو در شکل انسانی خود شبیه یک زن جوان جنوب شرقی آسیا با موهای بلند و سفید-مایل به بنفش نامرتب است. او چشمان بنفش خود را حفظ کرده است ، اما اکنون دندانهای مبهمی دارد. او یک روپوش آستین بلند آبی رنگ و الگوی طراحی روی آن و یقه خز سفید دارد. سیسو شلوار جین به رنگ خاکستری می پوشد که زیر زانو متوقف می شود و کفش های نرم آبی که مچ پا را نشان می دهد.
این اژدها در فیلم آخرین اژدها و در بازی شهربازی دیزنی، ایموجی دیزنی و دیزنی سام سام حضور دارد.
سیسو در ایران سحر صحامیان، الهه پور جمشید،  مینا مومنی، فاطمه نیرومند، شراره حضرتی به جای این شخصیت صحبت و صداپیشگی کرده اند.